در حوزۀ زبانشناسی، وجود ترادف یا عدم وجود ترادف در الفاظ عربی، یکی از مباحث بحثبرانگیز میان دانشمندان اهل لغت به شمار میآید. به تبع آن، وجود ترادف یا عدم آن در قرآن کریم نیز، از موارد اختلافی بین قرآنپژوهان است. در این میان، تاریخ تفسیر قرآن کریم، گویای آن است که برخی از مفسران، مانند طبرسی، زمخشری و دیگران با قول به ترادف در قرآن، موافق هستند. در مقابل، بعضی دیگر هم، مثل سیوطی و مرحوم استاد معرفت و سایرین، خلاف این را اعتقاد دارند. در این مقاله، ضمن تبیین ادّلۀ هر یک از موافقان و مخالفان قول به ترادف، چالشهای برخواسته از پذیرش ترادف در قرآن هم، مورد کندوکاو قرار گرفته است. رهاورد این پژوهش، با روش انتقادی، تحلیلی و شیوۀ درونمتنی، معطوف به این حقیقت است که اولاً، قبول ترادف در قرآن کریم بر اساس ادّلۀ محکم مخالفان ترادف، امکانناپذیر است. ثانیاً، قول به وجود ترادف در قرآن، پیامدهای منفی، همچون حاکمیت افکار سطحی و ساده از فهم معانی آیات، طرح حشو و زیاده در الفاظ قرآن، مخدوش شدن اعجاز قرآن در ابعاد مختلف آن و غیره را به همراه میآورد که التزام به آنها را، هیچ قرآنپژوهی نمیپذیرد.